کد مطلب: ۲۴۹۴
تعداد بازدید: ۷۷۴۷
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۴
یکی از سنّت‌‌‏ها و قوانین قطعی آفرینش، مسأله مکافات عمل و به طور کلی بازتاب و نتایج عمل است. یعنی انسان هر کاری را که انجام می‌‏دهد خوب یا بد، نتیجه عملش را می‌‌بیند؛ نتیجه عمل خوب همان پاداش و نتیجه عمل بد کیفر می‌‏باشد.
اشاره
یکی از سنّت‌‌‏ها و قوانین قطعی آفرینش، مسأله مکافات عمل و به طور کلی بازتاب و نتایج عمل است. یعنی انسان هر کاری را که انجام می‌‏دهد خوب یا بد، نتیجه عملش را می‌‌بیند؛ نتیجه عمل خوب همان پاداش و نتیجه عمل بد کیفر می‌‏باشد. البته مکافات عمل نوعاً به نتایج عمل بد اطلاق می‌‏گردد. به عبارت روشن‌تر هر عملی عکس‌العملی دارد، مثلاً خوردن قرص آرام‌بخش، عمل است و عکس‌العمل آن آرامش و نشاط روح و روان آدمی می‌‏باشد، ولی خوردن قرص سیانور عمل است و عکس‌العمل آن حالت دگرگوني مزاج، تهوع، درد شدید و احیاناً مرگ است.
موضوع دیگر این که، عکس‌العمل، ارتباط مستقیم با عمل دارد. عمل هر گونه انجام یابد، عکس‌العمل آن نیز به تناسب آن انجام می‌‏یابد، مثلاً اگر توپ را به زمین بزنیم یک نوع عمل است، عکس‌العمل آن، برخاستن توپ از زمین است. هرگاه توپ را آهسته بر زمین بزنیم برخاستن آن، آرام و اندک است. و اگر توپ را به شدت بر زمین بزنیم، برخاستن آن شدید و بسیار است.
گرچه دنیا دار عمل است و آخرت دار کیفر و پاداش، ولی قانون کیفر و پاداش اختصاص به آخرت ندارد، بلکه انسان در همین دنیا گوشه‌ای از کیفر و پاداش اعمالش را می‌‏بیند. درست است که آخرت دار مکانات است و سرانجام به تمام حساب‌‌‏ها رسیدگی شده و تسویه می‌‏شود، ولی مطابق آیات و روایات و بر اساس تجربه و تاریخ، در دنیا نیز انسان به گوشه‌‌‏هایی از مکافات و یا پاداش اعمال خود خواهد رسید.
در حقیقت وضعیّت ما در کارهایمان، همچون وضعیّت کشاورز در مزرعه خود است که اگر گندم یا برنج بکارد، گندم و برنج عایدش می‌ شود و اگر جو بکارد، جو نصیبش می‌‌گردد.
دهقان سال خورده چه خوش گفت با پسر/ کـی نـور دیـده‌ام بجـز از کِشته نـدروی
 
و به قول شاعر دیگر:
هر بد که می‌‌کنی تو مپندار آن بدی/ ایزد فروگذارد و گردون رها کند
قرض است فعل‌های بدت نزد روزگار/ تا هر زمانی که خواسته باشد ادا کند
آن قدر گرم است بازار مکافات عمل/ گر به دقّت بنگری هر روز، روز محشر است
 
مثال مولانا، و سعدی
مولانا در این مورد، جهان را همانند کوه می‌‏داند که هرگاه ما در کنار آن کوه (مخصوصاً صبح زود که هوا صاف و لطیف است) قرار بگیریم، هر صدایی از ما بلند شود، همان صدا را بی‌درنگ می‌‏شنویم. اگر فریاد بزنیم: اَلله اَكْبَر، همان اَلله اَكْبَر را می‌‏شنویم و اگر به جای خدا، طاغوت یا بت را صدا بزنیم، همان را می‌‏شنویم.
این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی مـا آیـد نـداهـا را صِـدا
 
و در شعر دیگر می‌‏گوید:
این جهان کوه است و گفت و گوی تو/ ازصـدا هـم بــاز آیــد سـوی تو[1]
سعدی در این باره چنین می‌‏گوید:
داشت شبانی رمه در کوهسار/ پیر و جوان گشته از او شیرخوار
شیر که از بز به سبو ریختی/ آب در آن شیر بیامیختی
ناگه از آن کوه به صحرای خاک/ سیل بیامد رمه را برد پاک
خواجه چو با غم شد و آزار جفت/ کارشناسیش در این کار گفت
آن همه شیر تو که در آب بود/ سیل شد و آن رمه را در ربود
 
علل مختلف گرفتاری
باید توجّه داشت که مطابق آیات و روایات و بررسی‌‌‏های به عمل آمده، گرفتاری‌‌‏های مختلفی که در دنیا به سراغ انسان‌‌‏های مختلف می‌‏آید، برای بعضی مکافات عمل، برای بعضی امتحان، برای بعضی مایه تربیت و بازگشت، برای بعضی مایه افزایش درجه، برای بعضی مایه کرامت و مقام و برای بعضی جبران کمبودهای سابق است و ... بر همین اساس امیر مؤمنان على(ع) فرمود:
«انَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبُ وَ لِلمُؤمِنِ امْتِحَانٌ، وَ لِلاَنبياءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْاَوْلِیاءِ کَرَامَۀٌ»؛ «همانا بلاها برای ظالم تأدیب است و برای مؤمنان امتحان، و برای پیامبران درجه و برای اولیاء، کرامت و مقام است.»[2]
و از رسول خدا(ص) نقل شده که خداوند فرمود:
«مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَدْخُلُهُ الْجَنَّةَ الَّا ابْتَلَيْتُهُ فِي جَسَدِهِ، فَاِنْ کانَ ذلِكَ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ، وَ اِلَّا شَدَدْتُ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ حَتَّی یَأتِینِی وَ لا ذَنْبَ لَهُ ، ثُمَّ أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ»؛ «هیچ بنده‌ای نباشد که من بخواهم او را به بهشت ببرم، مگر این که او را به بیماری و بلای جسمانی گرفتار کنم تا کفاره گناهانش شود و اگر کفّاره گناهانش نشد، هنگام مرگ بر او سخت گیرم تا نزد من آید و گناهی نداشته باشد، آنگاه او را به بهشت وارد سازم.»[3]
 
داستان جوان گنه کار و مغرور با شعیب(ع)
این را نیز باید توجّه داشت که مکافات عمل تنها در گرفتاری‌‌‏های ظاهر خودنمایی نمی‌‏کند، بلکه تیرگی قلب و پلید شدن روح نیز از اشدّ مکافات است، برای دریافت این مطلب به داستان زیر که آن را مولانا در مثنوی نقل کرده توجّه کنید:
در عصر حضرت شعیب پیامبر(ص) جوان مغرور و گناه کاری که از سلامتی و نیروی بازو برخوردار بود و پیکری چالاک داشت، نزد هر کس می‌‏رفت می‌‏گفت: «من با این که گنه کارم، هیچ گونه غم و اندوهی ندارم از هر نظر در سلامتی و عاقبت و رفاه هستم، خداوند مرا هیچ گونه مجازات نکرده است. بنابراین مجازات الهی و مکافات عمل ـ آن گونه که شعيب(ع) به آن هشدار می‌‏دهد ـ دروغ است.»
خداوند به شعب(ع) الهام کرد که به آن شخص بگو: «ای احمق! چه قدر تو را مجازات کنم، تو ظاهر سالمی داری، ولی سراسر باطن تو تیره و تار است و قلبی کور و واژگون داری. به همین دلیل از گوش شنوا و چشم بینا و دل آگاه و پندپذیر، محروم هستی. آیا آن همه بلا و گرفتاری کافی نیست؟»
شعیب(ع) سخن خداوند را به او ابلاغ فرمود. او گفت: اگر خداوند مرا مجازات کرده، نشانه‌ی آن چیست؟
شعیب(ع) از خدا خواست تا مجازات او را بیان کند. خداوند به شعيب(ع) الهام کرد: نشانه‌اش این است که از عبادت‌‌‏هایی که انجام می‌‏دهی هیچ‌گونه لذّت نمی‌‏بری، اطاعت تو ظاهری زیبا دارد، ولی باطنش هم چون باطن گردوی پوچ است. گردوی پوچ را اگر در زمین کاشتی هرگز رشد نمی‌‏کند:
از نماز و از زکات و غیر آن/ لیک یک ذرّه ندارد ذوق جان
طاعتش نغز است و معنا نغز نَی/ جَوزها  بسیار در وَی مغز نَی
دانه‌ی بی‏مغز کی گردد نهال/ صورت بی‌جان نباشد جز خیال
حضرت شعیب(ع) سخن خداوند را به او ابلاغ کرد، او به راز مطلب متوجّه شد و هم چون الاغ در گل فرو ماند.[4]
در قرآن مجید به این نوع مکافات به طور مکرّر تصریح شده، درباره افراد لجوج و سرکش می‌‏خوانیم:
«اِنّا جَعَلْنا عَلَی قُلُوبِهِمْ اَكِنَّةً اَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِی ءاذانِهِمْ وَقْراً»؛
«ما بر دل‌‌‏های اینها پرده‌‌‏هایی افکنده‌ایم تا نفهمند و برگوش‌‌‏هایشان سنگینی قرار داده‌ایم تا صدای حق را نشوند.»[5]
یعنی این قانون الهی است که اگر شخصی لجوج باشد و به آلودگی خود ادامه دهد، چنین باطن ناهنجاری پیدا می‌‏کند.
 
مکافات عمل از نظر قرآن
قرآن در آیات متعدّدی سخن از مکافات عمل به میان آورده و سرگذشت‌‌‏های عبرت‌انگیز بسیاری در این راستا ذکر نموده است. چرا که قرآن یک کتاب کامل انسان‌سازی است. از سوی دیگر، یکی از ابعاد تربیت انسان، موعظه و عبرت است و قرآن از این طریق هم دل‌‌‏ها را نرم می‌‏کند. تا زمینه‌سازی معنوی را برای پذیرش معارف ارزش‌‌‏های والای انسانی پدیدار کند.
به عنوان نمونه می‌‏خوانیم:
«وَ ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»؛
«هر مصیبت و بلایی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید، با این که خداوند بسیاری را عفو می‌‏کند.» [6]
این آیه به طور صریح، سخن از مکافات اعمال به میان آورده که در همین دنیا به سراغ انسان می‌‏آید. جالب این که طبق بعضی از روایات، این آیه از زبان پیامبر(ص) به عنوان بهترین آیه (از نظر تربیت کردن انسان‌‌‏ها) معرفی شده است. چنان که از امیرمؤمنان على(ع) نقل شده که پیامبر اکرم(ص) این آیه را خواند و فرمود:
«خَيْرُ آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ هَذِهِ الْآيَةِ»؛ «بهترین آیه در قرآن این آیه است».
سپس خطاب به علی(ع) فرمود:
«یَا عَلِیُّ مَا مِنْ خَدْشِ عُودٍ وَ لَا نَکبَةِ قَدَمٍ اِلَّا بِذَنبٍ...»
«ای علی! هر خراشی که به وسیله چوبی به تن انسان می‌‌رسد، و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است که انسان آن را انجام داده است ...»[7]
نیز روایت شده امیر مؤمنان علی(ع) این آیه را خواند آنگاه فرمود:
«لَيْسَ مِنِ اِلْتِوَاءِ عِرْقٍ وَ لا نَکْبَۀِ حَجَرٍ ، وَ لا عَثْرَةِ قَدَمٍ، وَ لا خَدْشِ عُودٍ إِلّا بِذَنْبٍ وَ مَا يَعْفُو اللَّهُ أَكْثَرُ، فَمَنْ عَجَّلَ اللَّهُ عُقُوبَةً ذَنْبِهِ فِي الدُّنْيَا فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ اَجَلُّ وَ اَكْرَمُ وَ اَعْظَمُ مِنْ اَن يَعُودَ فِی عُقُوبَتِهِ فِي الآخِرةِ»؛
«هیچ پیچ خوردن رگی و برخورد به سنگی، و نه لغزش گامی و نه خراش دادن چوبی نیست، جز به خاطر گناه، و آن چه را که خدا می‌‏بخشد بیشتر است. پس هر کس را که خداوند در دنیا به کیفرش شتاب کرد، آن خداوند متعال، والاتر و بخشنده‌تر و بزرگوار‏تر از آن است که بار دیگر در آخرت او را کیفر کند.»[8]
نمونه دیگر از قرآن که شبیه آیه فوق است، و در آن به یکی از فلسفه‌‌‏های کیفر گناهان نیز اشاره شده است، این آیه است:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِی النّـاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛
«فساد و تباهی در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند آشکار شد. خداوند می‌‌خواهد نتیجه و مکافات بعضی اعمالی را که انجام داده‌اند به آن‌ها بچشاند. شاید به سوی حق بازگردند.»[9]
در این آیه به دو مطلب تصریح شده: نخست این که، گرفتاری‌‌‏ها و تباهی‌‌‏ها همان نتایج و مکافات اعمال ناشایسته است؛ دوم این که شاید این گرفتاری‌‌‏ها موجب عبرت و تنبّه گردد، و گنه‌کاران بیدار شوند و توبه کنند و با بازسازی خود، به سوی خدا بازگردند.
در مورد پاداش اعمال نیک آیات متعددی از قرآن وجود دارد، که در اینجا نظر شما را به ذکر یک آیه جلب می‌‏کنیم:
«وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛
«و اگر اهل شهرها و آبادی‌‌‏ها، ایمان می‌‏آوردند و تقوا پیشه می‌‏کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‏گشودیم، ولی (آنها حق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»[10]
این آیه به روشنی بیان می‌‏کند که بین گناه و گرفتاری‌‌‏ها، همچون بین کارهای نیک و نعمت‌‌‏ها و برکات الهی، رابطه خلل‌ناپذیر است. به طور کلّی مجازات و پاداش، عمل حقّ است و حتماً باید به آن توجّه عمیق نمود.
آثار و پیامدهای ویرانگر گناه به طور مبسوط در روایات اسلامی و در دعاهایی که از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده بیان شده است، به عنوان نمونه در آغاز دعای کمیل که از امیر مؤمنان على(ع) نقل شده، به آثار پنج گناه اشاره شده آنجا که می‌‏خوانیم:
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ؛
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ؛
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ؛
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ؛
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلاَءَ؛
یعنی: «خدایا بیامرز گناهانی را که موجب پرده‌دری، و نزول نکبت، و دگرگونی نعمت و عدم استجابت دعا، و فرود آمدن بلا می‌‏شود.»
در بعضی از روایات، آثار شوم بعضی از گناهان ذکر شده است، مثلاً از امام صادق(ع) نقل شده فرمود:
«اَلذُّنُوبُ اَلَّتِي تُغَيِّرُ اَلنِّعَمَ الْبَغْيُ؛ وَ اَلذُّنُوبُ اَلَّتِي تُورِثُ النَّدَمَ؛ اَلْقَتْلُ؛ وَ اَلذُّنُوبُ اَلَّتِي تُنْزِلُ اَلنِّقَمَ؛ اَلظُّلْمُ؛ وَ اَلذُّنُوبُ اَلَّتِي تَهْتِكُ اَلْسِترَ؛ وَ شُرْبُ اَلْخَمْرِ؛ وَ اَلَّتِي تَحْبِسُ اَلرِّزْقَ؛ اَلزِّنَا؛ وَ اَلَّتِي تُعَجِّلُ اَلْفَنَاءَ؛ قَطِيعَةُ اَلرَّحِمِ؛ وَ اَلَّتِي تَرِدُّ اَلدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ اَلْهَوَاءَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَيْنِ»؛
«گناهانی که نعمت‌‌‏ها را دگرگون می‌‏سازند، تجاوز به حقوق دیگران است؛ گناهانی که باعث پشیمانی می‌‏شوند، قتل و آدم کشی است؛ گناهانی که موجب فرود آمدن بدبختی‌‌‏ها می‌‏شود، ظلم است؛ گناهانی که پرده‌‌‏ها را می‌‏درند، شراب‌خواری است؛ گناهانی که رزق و روزی را قطع می‌‏کنند زنا است؛ گناهانی که موجب فنا و کوتاهی عمر می‌‏شوند، قطع رحم است؛ گناهانی که از استجابت دعا جلوگیری می‌‏کنند و هوا را تیره و تار می‌‏نمایند، عاق پدر و مادر بر اثر آزار به آن‌ها است».[11]
 
پی‌نوشت‌ها:
[1]ـ دیوان مثنوی، به خط میرخانی، دفتر دوم، ص ۱۵۹.

[2]ـ بحار الانوار، ج 8۱، ص ۱۹۸.

[3]ـ کافی، ج ۲، ص ۶۲۴.

[4]ـ دیوان مثنوی، به خط میرخانی، ص ۱۸۹.

[5]ـ کهف ، ۵۷.

[6]ـ شوری ۳۰۰.

[7]ـ تفسير مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱.

[8]ـ کافی، ج ۲، ص ۴۴۵.

[9]ـ روم ، ۴۱.

[10]ـ  اعراف ، ۹۶.

[11]ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۴۴۸.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: